نتایج جستجو برای عبارت :

تحلیل آرزوها

این کاخ آرزوها چیست ...که از بچگی زحمت ساختنش را میکشی ...دیوار هایش را محکم میکنی مبادا فرو بریزد ...هر شب به بلند تر شدنش فکر میکنی ...روزی نیست که در پی جلال و شکوهش ندوی ....لحظه ای نیست که آیینه کاری هایش حواست را پرت خودشان نکنند ...ثانیه ای نیست که از پله هایش پایین و بالا نکنی ...اتاق هایش را یک به یک باز نکنی و داخلشان سرک نکشی ...لحظه ای نیست که راه نروی و تمامش را با عشق،قرین نکنی ....این کاخ آرزوها چیست که انقدر به پایش "عمر" میگذاری،اما نیمه های
زیر پنجره‌ی اتاقم یک کافه است. با صندلی‌های چوبی که داخل پیاده‌رو چیده شده و همیشه خدا جمعی دور میزش نشسته‌اند. 
هر چند شب یکبار از اتاقم شمارش معکوس جمعی را میشنوم که با هیجان از ده تا یک میخوانند و بعد با صداهای شادشان فریاد میزنند "تولدت مبارک" من شمعی را تصور میکنم که فوت و آرزوهای مگویی که در دل خوانده میشود.
کافه و آدمهایش روز و شب به یادم می‌اورند که زندگی در جریان است، مردم می‌آیند و میروند و روی فنجان‌ها رد ماتیک قرمز مینشیند و پاک
زیر پنجره‌ی اتاقم یک کافه است. با صندلی‌های چوبی که داخل پیاده‌رو چیده شده و همیشه خدا جمعی دور میزش نشسته‌اند. 
هر چند شب یکبار از اتاقم شمارش معکوس جمعی را میشنوم که با هیجان از ده تا یک میخوانند و بعد با صداهای شادشان فریاد میزنند "تولدت مبارک" من شمعی را تصور میکنم که فوت و آرزوهای مگویی که در دل خوانده میشود.
کافه و آدمهایش روز و شب به یادم می‌اورند که زندگی در جریان است، مردم می‌آیند و میروند و روی فنجان‌ها رد ماتیک قرمز مینشیند و پاک
جوانی می گذشت.چیزی با کُلی پاف و پوف و دود، جلو روش ترکید. تا دود بنشیند و جوان به خودش بیاید بابای آرزوها جلو روش ظاهر شد.ردای بلندی به تن داشت و عصاش را تو هوا تکان داد و پرسید: «چه آرزویی داری؟ بگو تا به طرفه العین برآورده ش کنم.»جوان یک ابروش را بالا برد و بابای آرزوها را براندازی کرد و گفت: «آرزو می کنم من، تو باشم!» نویسنده: علی کرمی / از کتاب «جن زیبایی که از پترا آمد»منبع:عصر ایران
به هرحال دیر یا زود به ما می‌رسند. امیدها، آرزوها، امیال، معجزه‌ها، جادوها، تمام آنچه می‌خواهیم و گهگاهی امید به دست آوردن‌شان یا یأس از دست دادن‌شان  باعث خارش روح‌مان می‌شود.همه‌شان مثل راننده اتوبوس‌های وراج در همان ایستگاه اول ایستاده‌اند و حواسشان به مسافران منتظر در ایستگاه‌ها نیست.اما آخرش که چه؟به هرحال باید حرکت کنند و مسافران‌شان را سوار کنند!  
تابلوی کائنات ییا تابلوی آرزوھا تکنیکی بسیار قدرتمند و البته ساده و راحت است که به راحتی می‌توانید آن را متناسب با آرزوها و اهداف خود بسازید. این تکنیک می‌تواند زندگی را جادویی و غیر قابل باور کند!
تخته آرزوها ابزاری است برای شفاف سازی، آگاهی و متمرکز ماندن بر هدف هایی که در زندگی دارید.
ادامه مطلب
به نام خداوندی که خداییش نقصان نپذیرد
سال‌ها بود که تو آسمون شب دنبال هیچ ستاره ای نبودم. آدم‌ها معمولا وقتی سرشار از امید و پاکترین آرزوها می شن، تو آسمون دنبال پرامید ترین ستاره می گردن.
و امشب بعد از سالها سرشارم از عمیق ترین آرزوها برای نور هر دو دیده که میره تا فردا روز خوبی بسازه واسه خودش.
‍ لیلة الرغائب ‍
پنجشنبه ۹۷/۱۲/۱۶
ماه رجب ماه پر برکتیه. اولین شب جمعه ماه رجب شب لیلة الرغائب (شب آرزوها) است! تو هم مثل من این شب را به دوستات یادآوری کن؛ به این امید که از باغ دعاشون، یه گل استجابت هدیه بگیرى!!!
دعای مخصوص شب آرزوها:
سُبحانَ الله یا فارِجَ الهَمّ  وَ یا کاشِفَ الغَمّ  فَرِّج هَـمّی وَ یَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حیلَتی وَ ارزُقنی حَیثَ لا اَحتَسِب یا رَبَّ العالَمین.
حضرت محمد(ص) فرمودند: هر کسی مردم را از این دعا
امشب، بر خلاف بقیه شب ها، غیر رسمی است! مثلا برعکس شب قدر ... شب قدر کلی اعمال دارد، کلی تشریفات و از این چیزها ... اما امشب ... فقط برای دو نفره های عاشقانه بنده-خدایی است ... امشب فقط برای این است که تا صبح بنشینیم جلوی خدا شعر بخوانیم ... فال بگیریم ... گریه کنیم، بخندیم، دوباره گریه کنیم ... امشب وقت خوبی ست که دلمان محکم برای آرزوهایمان بکوبد و این تپش ها را یواشکی توی گوش خدا بگوییم ... و خدا هم که بخیل نیست! هنوز گفتنمان تمام نشده می خندد ... و همین خند
المنه لله که در میکده باز است                 
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است   
امشب مستی آسمان رو به فزون گذاشته است و پیاله پیاله شراب مرا سیراب نمی کند ... 
خم ها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آنجاست حقیقت نه مجاز اسست ...
آری ... من شراب تو را می خواهم ... این مستی های زودگذر مرا سیراب نمی کند ... من شراب تو را می خواهم ... می خوام تو را در جام برییم و آنگاه بنوشمت ... تا آنجا که عطشم فرو نشیند ... تا آنجا که از تو مست مست شوم ... تا آنجا که تک تک ذ
سنگینی چیست؟ بشکند و فرو ریزد! سیاهی چیست و سردی، که به زیبایی هجوم می‌آرد و طلب نکبت می‌کند؟ باشد بر طلب تو، پلشتی و نکبت از آن تو باد! این آرزو برآورده شود، بلکه آتش‌ات زند تا در آتش خویش از نکبت خویش خلاص شوی! باری همه‌ی آرزوها و نکبت‌ها برآورده باد!

باشد این جهان از آن تو! آن جهان هم از آن تو! بهشت می‌خواهی، پس دوزخ‌اش نیز خواستی. این بهشت و این دوزخ از آن تو باد! نور خواستی، ظلمتش نیز طلبیدی، این نور و این ظلمت ارزانی تو باد! 

صافی چیست؟
کوچیک بودم ،شاید دوم سوم ابتدایی اینا، میرفتم کلاس تکواندو. ی دختر کوچولو با موهای مصری ک با ذوق و شوق میرفت باشگاه ک بشه یه رزمی کار!
وقتی تو امتحان قبول میشدیم و کمربند رنگ جدید میگرفتیم، جلوی همه،استاد کمربندو برامون میبست، به هم احترام میذاشتیم و همه دست میزدن..چه کیفی داشت...خودمونو تصور میکردیم وقتی کمربند مشکی رو قراره ببندیم
چند سال رفتم، تا جایی ک چند ماهی مونده بود ب اینکه برم برا امتحان کمربند قرمز( ترتیب کمربندا این بود: سفید، زرد
اوایل سال نو خیلی از مشاوران تاکید می کنند فهرست از آرزو تهیه کنید؟تا حالا فهرست آرزوهاتو نوشتی ؟روانشناسان معتقدهستند که اگه آرزو نداشته باشی با مرده تفاوتی نداری انسان زنده با آرزوهاش زندس آرزو به زندگی جهت می دهد آرزوها محرک برای تلاش اند خیلی ها می گویند ایرانی ها پیشرفت نمی کنن چون آرزو ندارند مطمعنا برای خیلی ها پیش آمده که وقتی آرزوشو مطرح می کنند توسط دوستان اطرافیان مسخره می شوند .آیا آرزو باید مطرح کرد یانه ؟به اعتقاد بسیاری از پ
خواستم در چالش بیست سال دیگر شرکت کنم. خواستم بیایم و برایتان بنویسم :
بیست سال دیگر در 46 سالگی ام ایستاده ام و چنین شده ام و چنان.
اما تصمیم گرفتم ننویسم.اگرچه نوشتن از آرزوها همیشه لذت بخش است اما دیگر قصد کرده ام تا زمانی که برای رسیدن به یک آرزو در مسیر نیفتاده ام و به آن تحقق نبخشیده ام به شکل عمومی درموردش حرف نزنم.چون در صورت نرسیدن،بیشتر عذاب می کشم.
من یک قوطی آرزوها دارم که خودم ساختمش و داخل آن،در کاغذهای رنگی لوله شده ای،از آرزوهایم
راه‌های بسیاری رو طی نمودم در نهایت به این مهم رسیدم که باید نفس را زیر پا خرد کرد.
نباید چیزی به اسم "من" وجود داشته باشد. این می‌شود اولین قدم روبه جلو. 
شمعی برای فوت کردن نبود که هیچ؛ از پس بالن آرزوها هم بر نیامدم.
امّا با تمام‌ اینها مسیر سخت مشخص است. 
تامّام 
نوروزتان پیروز
پارسال گذشت
اکنون در سال جدید همینطور که موقع مشکلات سختیها خدا بیادتون میاد و خدا باید به دادتون برسه در هنگام شادیها و خوشیها هم یاد خدا و سپاسگذاری از پروردگار یکتا باشید.
با بهترین آرزوها برای همگی در سال نو 
تابلوی آرزوها چیه؟
تابلوی آرزوها یا تابلوی اهداف یه تابلو با کلی عکس و نوشته و .. از اهداف و آرزوهای شماست. دلیل اصلی درست کردن این تابلو ایجاد انگیزه برای شماست، این تابلو رو یه جایی که در دیدتون باشه نصب کنید تا بارها و بارها در روز ببینید و هر دفعه با دیدنش برای حرکت به سمت آرزوها و اهداف تون انرژی بگیرید. یادتون نره رویا بافی و آرزو کردن اصلا وقت تلف کردن نیست، اگر براشون تلاش کنی یه جور برنامه ریزی برای آینده محسوب میشن.
اینجا ایده های مخت
راه‌های بسیاری رو طی نمودم در نهایت به این مهم رسیدم که باید نفس را زیر پا خورد کرد.
نباید چیزی به اسم "من" وجود داشته باشد. این می‌شود اولین قدم روبه جلو. 
شمعی برای فوت کردن نبود که هیچ؛ از پس بالن آرزوها هم بر نیامدم.
امّا با تمام‌ اینها مسیر سخت مشخص است. 
تامّام 
کتاب های طرح کتاب‌خوان آذر ماه ۱۳۹۷ معرفی شد










کتاب‌های
«ادب نبوی»، «سرزمین آرزوها»، «ماهک و غول سرزمین پارچه‌ها» و «قصه های شب
چله» به عنوان آثار ارائه شده در طرح کتاب‌خوان آذر ماه، معرفی شدند.

به گزارش
پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، طرح کتاب‌خوان آذر ماه
با ارائه کتا
نام کتاب: مواد مخدر آرزوها را می‌کُشدنویسنده: ژان-پل اوپورنمترجم: دکتر امان اله ترجمان
Les reves meurent Sous La droque
Aupourrain, Jean Paul
 
نوبت و تاریخ چاپ: چاپ دوم ، مهر ۱۳۷۸ناشر : انتشارات پَر شکوهتعداد صفحات: ۳۰۸ صفحه.اندازه صفحات: ۲۴×۱۶عکس : نداردشابک:  ۹۶۴۹۲۰۷۱۳ | ISBN : 964-9-207-1-3
* تاریخ ورود به کتابخانه‌ی شخصی: سه‌شنبه ۱۳۹۷/۰۹/۲۰
* تاریخ مطالعه‌ : مطالعه‌ی اول از تیر ماه تا ۱۷ مرداد ۹۸ (۰۰:۴۳)
* معرفی و بررسی:بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
این کتاب، دا
نام کتاب: مواد مخدر آرزوها را می‌کُشدنویسنده: ژان-پل اوپورنمترجم: دکتر امان اله ترجمان
Les reves meurent Sous La droque
Aupourrain, Jean Paul
 
نوبت و تاریخ چاپ: چاپ دوم ، مهر ۱۳۷۸ناشر : انتشارات پَر شکوهتعداد صفحات: ۳۰۸ صفحه.اندازه صفحات: ۲۴×۱۶عکس : نداردشابک:  ۹۶۴۹۲۰۷۱۳ | ISBN : 964-9-207-1-3
* تاریخ ورود به کتابخانه‌ی شخصی: سه‌شنبه ۱۳۹۷/۰۹/۲۰
* تاریخ مطالعه‌ : مطالعه‌ی اول از تیر ماه تا ۱۷ مرداد ۹۸ (۰۰:۴۳)
* معرفی و بررسی:بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
این کتاب، دا
♥️با سلام خدمت همراهان گرامی وبلاگ persian scs mod♥️
 
امشب ساعت ۸/۲۰ دقیقه و ۲۰ ثانیه زمان میشه :
 
            *20:20:20 2020*
 
که دیگه تکرار نمیشه
 
لحظه خوشی باشه برای همگان ، و همچنین برای شما همراهان همیشگی perisan scs mod بهترین آرزوها رو داریم.
 
این روزهای کثافت هم روزی بالاخره تمام خواهد شد. حال یا در زمان ما یا در زمان کسانی که بعد از ما خواهند آمد. روزی که دیگر مستبدان در راس امور نخواهند بود.
و البته کسی باور نخواهد کرد ما چه زجری کشیدیم در این مملکت گل و بلبل. چه آرزوها و رویاهایی که از ما تباه نکردند، چه باورهایی که در ما نسوزاندند.
حالا بگن شب آرزوها ولی شب رغبت‌ها قشنگ‌تره واقعا... فک کن تو امشب میری دم خونه خدا... بعد خدا بغلت میکنه میگه بگو فدات شم بعد تو میگی من امشب اومدم فقط یه چی بخوام اونم اینکه دلم فقط شما رو بخواد... دلم همش سمت شما باشه... شوقش برای شما...بعد خب حق داره خدا ذوق کنه از این خواستمون دیگه بعد مستجابش کنه اون وقت چقدر حال دلمون خوب میشه... یا منتهی رغبه الراغبین
من که میدانم، تو به ندای قلبم گوش میدهی، تو اعماق خواسته هایم را می بینی، تو به آنچه قلبم میخواهد آگاهی :)
دوستت دارم خدای مهربانم :)
  سلااااااام :) موافقین سه تا از آرزوهاتون رو زیر این پست بنویسید؟ :) اول از خودم
اول:سلامتیمو بدست بیارم
دوم:به وزن دلخواهم برسم
سوم:سال دیگه بتونم رشته دلخواهمو ادامه بدم :)
حالا نوبت شماست :)) 
 
 خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی، زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین
سقف های سرد و سنگین، آسمان های اجاری
با نگاهی سرشکسته، چشم هایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده، میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
رونوشت روزها
[ این یادداشت را می‌توانید گوش کنید. ]
آرزوداشتن و در کهکشان آرزوها مرغ خیال را پرواز دادن، فکر می‌کنم که راهی ساده، سریع و نسبتاً تضمینی برای بدبخت‌شدن باشد! البته نه بدبخت‌شدن، که احساس کاذب -اما عمیق- بدبختی. آرزوها جادوگران کهن‌سالی هستند که بی‌هیچ‌زحمتی صاحب بی‌چاره‌شان را به بزم ناکامی و شکست و حسرت و غم و اندوهی طویل دعوت می‌کنند.
خیالِ آشفته‌ای سرک می‌کشد به هزارنقطۀ نامربوط به زندگی، و آن‌ها را بزک می‌کند تا برای زندگی‌اش م
بی اغراق
قطعا دیشب یکی از بهترین شب های زندگیم بود.
صبح که پاشدم فکر میکردم کلش فقط یه خواب بود. یه خوابی که خودم ساخته بودم.
ولی نبود
همش واقعی بود.
.
.
انگار دیگه قدرتِ توصیف لحظه هارو از دست دادم
شایدم دلم میخواد همه اش مالِ خودم باشه؟ اره، اره دلم نمیخواد هیچ کس رو شریک کنم توش.
شاید بعدها نوشتم. 
باید نگهشون دارم واسه روزای دلتنگی..
آرزو دارم که آرزوی همه برآورده بشه
به مناسبت شب آرزوها کد تخفیف 5 درصدی برای تمامی محصولات سایت موجود می باشد.
بدین ترتیب اینترنت ایرانسل و شارژ ایرانسل از همیشه ارزانتر می شود.
کد تخفیف ویژه: wishes
ما را از نظرات و پیشنهادات خود مطلع سازید
با تشکر سجاد خداپرست
خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی؛ بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را؛ روز وشب تکرارکردن
خاطرات بایگانی ؛ زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین؛ پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین؛ آسمانهای اجاری
با نگاهی سرشکسته؛ چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته؛ خسته از چشم انتظاری
 
 
 
 
ادامه مطلب
بعضی وقت‌های یا حتی به عبارت دقیق‌تر و بی‌تعارف‌تر 
در نود درصد اوقات زندگیم حس می‌کنم تبدیل شدم به یک لیست بلند بالا از کارهای عقب افتاده که قرار نیست هیچ کدامشان تیک بخورد...
کارهای عقب افتاده که از سر وظیفه‌است به کنار.‌..
آرزوها و دوست داشتنی‌هایم را هم یکی پس از دیگری از سر وا میکنم و پی‌اش را نمی‌گیرم 
رخوت است یا بختک هر چه هست دست از سرم برنمی‌دارد...
من یه روز از فصار روانی این همه کار جان خواهم داد
التماس دعای هدایت
آرزو دارم که آرزوی همه برآورده بشه
به مناسبت شب آرزوها کد تخفیف 5 درصدی برای تمامی محصولات سایت موجود می باشد.
بدین ترتیب اینترنت ایرانسل و شارژ ایرانسل از همیشه ارزانتر می شود.
کد تخفیف ویژه: wishes
ما را از نظرات و پیشنهادات خود مطلع سازید
با تشکر سجاد خداپرست
تو در فتنه از حد به در کردی
تو با من ز بد هم بدتر کردی
ز سوی نگاه تب آلودت
من تشنه را تشنه تر کردی
-------
پس از آرزوها پس از جستجوها
ندانی که ای مه چه ها کردم
تو را بین خوبان جدا کردم
صدا را به دل مبتلا کردم
ته کوچه نامت صدا کردم
خطا کردم ای مه خطا کردم
تو را با شبم آشنا کردم
-------
تو درد مرا از درون میکشی
تو من را به موج جنون میکشی
به حرف تب و تاب و تن تنها
مرا تا رگ ارغنون میکشی
-------
پس از آرزوها پس از جستجوها
ندانی که ای مه چه ها کردم
تو را بین خوبان جدا
در این روزهای اخر سال هرچند که مریضی و خانه نشینی هست و هیچ چیز مثل سالهای پیش نیست ولی دلگرمم... دلگرمم به سبزه هایی که سبز شده اند ... دلگرمم به صداها و خنده ها ... دلگرمم به حضورت...
عشق نجات بخش است، عشق درمان گر است، عشق زنده نگه می دارد...
دلم شعر می خواهد... دلم زیبایی می خواهد ... دلم نور می خواهد...
مطمئنم شعر و عشق و نور هم خواهند تابید بر این روزها ...بیش از پیش...
دلت گرم و سرت سلامت ...به امید دیدار روزهای روشن... به امید در آغوش گرفتن شادی ها و آرزو
هرچقدر دیدگاهم به زندگی و خوشبختی و رویا و اینده و اینا عوض شده باشه 
ادمها نمیذارن که من دیدگاهم بهشون رو عوض کنم میتونم بگم هشتاد و هشت درصد ادما غیرقابل اعتمادن این روزها و شما نمیتونی صادقانه خودت باشی در مقابلشون 
چون از کوچکترین اشتباهی که میکنی ممکنه یه اتیش بزرگ درست کنن 
امضا یک عدد ستوده ی ترسیده :(
پی نوشت : دعاها انرژی مثبت ها آرزوها و ویش یو د بست های شمارا خواستاریم 
یاهو
دو شب پیش به نازنینی میگفتم احساس میکنم مرگ و زندگی توامان درونم جریان داره. زندگی با غلظت کمتر. مرگ با قدرت بیشتر. 
مرگ یا دقیق تر، تصور نیستی، ارزشها و آرزوها رو درونش می بلعه. زندگی باز میخواد توی این عرصه تاریک رخ بنمایانه. در برابر بی نهایت نیستی، البته که سوسویی بیشتر نیست. البته که زندگی فریباست. اما آری گفتن به زندگی دشواره.
همیشه یکی از آرزوها و دغدغه‌های اساسی ادبی من تشکیل یک حلقه ادبی بوده است. البته معیارهایی برای خودم معین کرده‌ام ولی ترجیح میدادم خود به خود اتفاق بیفتد و با چند رفیق پای کار و باحال و اهل شعر و ادب آغاز کنم. اسمش را هم معین کرده‌ام گوشه ذهنم که آب بخورد. احتمالا این فرض برای خودم بماند اما به نظرم آمد که اگر نگفته‌ام تا بحال، بگویم...
بسم الله الرحمن الرحیم
داشتم اسامی اش را میخواندم و از زیبایی هرکدام قلبم به وجد می آمد
تا رسیدم به الواجد...
معنی اش یابنده است
تکرار کردم الواجد الواجد الواجد
وباز غش و ضعفی که براش رفتم
ما از خدای گم شده ایم او به جستجوست
 
+دربساط آرزوها لیله الزلف تو جویم...
+عکس کاملا بی ربط:)
                                          
 
در ادبیات دینی ، فطرت انسانی بر حسب مقتضیاتش
نیازهایی دارد که چنانچه آنها محقق یا رفع نگردند استعدادهای خدادادی انسان هیچگاه
شکوفا نخواهند شد. بر این اساس، نیازهای بشری محدود اند و امکانات و نعمتهای مادی
موجود در این کره خاکی جهت رفع نیازهای بعد مادی وجود انسان کفایت می کنند. با این
همه اما، در الگوی فکری مدرنیسم، نیازها دایره وسیعی دارند به عبارت دیگر هر نوع
خواسته و آرزوهای بشری در حوزه «نیاز» تعبیر و تفسیر می گردند. با این حساب نیازهای
غ
بی دلیل خوشحالم 
حالم خوبه 
مینویسم تا حاله خوبم رو به شما هم انتقال بدم 
الان فکرم آزاده و فکر کنم همین باعث شده 
احساس خوشحالی کنم 
البته این به این معنی نیست که اصلا ناراحت نباشم 
چرا امروز یه لحظه ناراحت و دلخور شدم(مرور خاطرات و اینا دیگه**)
ولی خب دوباره به روال سابق برگشتم ^^
خب همین دیگه امیدوارم مثل من ناراحتیاتون رو از فکر و ذهن و قلبتون بیرون بریزین و خوشحال باشین هر چند کوتاه 
با بهترین آرزوها برای همه "دنیز"
 
 
اینکه میگن "شما عزمتون رو جزم کنید و تلاش کنید، اونوقت تمام کائنات بسیج میشن تا تو مسیر درست رسیدن به خواسته‌هات قرار بگیری و برسی بهشون" ؛ خواستم بگم دقیقاً زمانی‌که  اطمینان داشتم همه‌چی داره درست پیش میره و مشکلی نیست‌ و دارم به خواسته‌م میرسم همین کائنات زدن کار رو خراب کردن.
 
 
 
 
 
+به درجه‌ای از معرفت رسیدم که اگه همه‌چی خوب پیش بره نگران میشم.
اولین خسران، اولین ناامیدی‌ات، اولین باری که مطمئن می‌شوی امیدت اشتباه بوده، که بیهوده دویده‌ای، که برای مسابقه‌ای تلاش کرده‌ای که نتیجه‌اش از قبل معلوم بوده. اولین باری که قدرت جبر را اینقدر ملموس از درون خودت احساس می‌کنی، آن لحظه‌ی عظیم فرو ریختن تمام باورها و شکستن تمام آرزوها و رویاها و در آغوش کشیدن حسرت... اولین کلماتی که پس از آن زمزمه می‌کنی "آخ که چقدر ساده بودم!" کی خواهد بود... آخ. کاش خبردار نشوم...
اگر مداد رنگی های محدودی داشته باشید برای خودتون تاج میکشید
یا برای پدر و مادرتون آسمون آبی و درخشان سرسبز...
یا مثلا یه رنگین کمان آرزوها میکشید که آرزوهای همه رو برآورده کنه یا...
یا یه شمع یه عالمه فانوس برای روشن شدن دنیا روی نقاشی کره زمین میکشیدین؟
 
مداد رنگی های محدود ما زمان و عمر ما هستن
 
چه بهتر و قشنگتر که صرف خوشحال کردن خودمون و عزیزانمون بشه
حالا عزیز برای یکی مادره یکی خانواده یکی وطن و هموطن...
هوالعزیز

شما آرزوهایتان را
دوست دارید !

این آرزوها هستند
که به انسان امید  به زندگی ونشاط می دهند.

عشق یکی از
آرزوهای آدمیان است.

آرزوهای انسان
تمناهای قلبی وذهنی او برای رسیدن به رضایت و رفاه وآرامش و لذت است.

برای رسیدن به
آرزوهایتان باید ترس از دست دادن عادات  و همچنین
جمود و خود برتر بینی را رها کنید.

مردم هنگامی که
درباورهای اشتباه خود زندانی می شوند .مفلوک وبیچاره  هستند

مفاهیم نیک زیستن
به تعداد باورهای آدمیان متغیر است.

 و برای ر
چیزی که از من باقی مانده ته‌مانده‌ای‌ست از گذشته‌ام. شبحی از آرزوها، علایق، انگیزه‌ها، نفرت‌ها و عشق‌هایم. به من می‌گویند با این ته‌مانده کاری بیش‌ از آن که پیش‌تر می‌کردی بکن. من خودم را پیدا نمی‌کنم. 
انگار یک نفر کشتی‌گیر را تا سرحدّ مرگ زده باشی و بعد به بدن رنجور و لت‌وپارشده‌اش نگاه کنی و بگویی بلند شو. فینال قهرمانی‌ت مانده. بعد بگویی چرا ضربه‌هایت کاری نیست. لابد چون ضربه‌های پیشین کاری بودند.
من خسته‌ام. خسته‌ام و خستگی
Dead poets society
1989
 
می‌شنوی؟ صدای لحظه‌ها را می‌شنوی؟ بازدم نفس‌های مرگ بر گردنت سنگینی نمی‌کند؟ مو به تن من که سیخ می‌شود. هر کسی پیمانه‌ای دارد که مرگ در حال نوشیدن آن است. بله ما در حال تمام شدن هستیم و خود باید تصمیم بگیریم که چه از این دنیا می‌خواهیم. طریقه‌ی راه رفتن در مسیر زندگی آنقدرا هم مهم نیست. مهم اینه که از مسیر لذت ببری. ممکن است زمین بخوری یا پرچم موفقیت را به اهتزاز در بیاوری. میزان نحوه تلاش شما برای آرزوها و قدری شانس است. به
سال پیش این موقع‌ها چه آرزوها که در سر می‌پروراندم و دریغ و حسرت که از تکاپو در مرزهای علم رسیده‌ام به دوره‌گردی و فروشندگی! از کار در پروژه‌های بزرگ نفتی رسیده‌ام به ویزیتوری آبکی!افق‌های روشن و آینده‌ی درخشان و از تو حرکت از من برکت و مزد تلاش و این حرفها هم یک مشت شایعه است.
این سال‌ها هرچه کردم خودم را اینطور توجیه کردم که این هم بالاخره یک‌جور تجربه است! یا اینکه مثلاً بالاخره باید از یک‌جایی شروع کرد! کاش می‌دانستم آخر تا کی...
دیشب خواب تو را دیدم.میان مزرعه کوچک و سبزت نشسته بودی و تند تند حرف می‌زدی، با همان لهجه بامزه و شیرینت. از رویاها و آرزوها و آینده و تلاش.توی خواب مدام می‌پرسیدی و جواب نمی‌دادم ،فقط لبخند احمقانه‌ای می‌زدم.دهانم را باز می‌کردم تا جواب بدهم اما صدایی خارج نمی‌شد و نمی‌توانستم بگویم چقدر دلم می‌خواهد حرف بزنم.
میم نازنین
تمام دیشب توی خواب دلم می‌خواست حرف بزنم، از روزمرگی‌ها و دلتنگی‌ها و ترس‌ها.از اینکه شبیه همان آدم‌های احمقی ش
بسم الله الرحمن الرحیم
تجمع المراكز الثقافیة التاسع 1441هـ هـ
ملف النقاش : دراسة میدانیة للفترة الزمنیة التی نعیشها مع انتشار فایروس كورونا : تحدیات و فُرص

ت
العناوین 
الرابط

1
إطلالة على أبعاد تكامل الانسان و نماذج على التحدیات

2
دراسة میدانیة للتحدیات و تحویلها إلى فُرص: تخطیط و إجراء و تقییم

3
دراسة الفرص المتاحة فی الوضع الراهن

4
 آلیات التبلیغ الإلكترونی: تحلیل و نقد
صد و بیست نظر منتظر تایید...
و من همچنان قصد جواب دادن و تایید کردنشان را ندارم...
قصد دارم ها...
ولی باسن مبارک کمی تنبلی میکند!
چند روزیست به خانه ی پدری برگشته ام ، آن هم از سر بی میلی و اجبار...
اجبارِ کارهای اداری خودم و اجبار به تخلیه ی اتاق خوابم چون چند وقت دیگر اسباب کشی است...
بله...
مامان و بابا بالاخره بعد از N سال خانه را تغییر دادند...
من بعد از هفت سال فارغ التحصیل شدم...
اصلا شک دارم بخواهم به نوشتن اینجا ادامه دهم...
چند وقتیست در ذهنم آرزوه
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، طرح کتاب‌خوان
آذر ماه با ارائه کتاب‌های «ادب نبوی» از آیت الله حاج آقا مجتبی
تهرانی، «سزمین آرزوها» از مرتضی عبدالوهابی، «ماهک و غول سرزمین پارچه‌ها»
از اعظم سبحانیان و «قصه های شب چله» از الهام ابراهیمی معرفی شد.
ادامه مطلب
الف توییت کرده سوبر، آخرین‌چیزیه که موقع پایان دنیا می‌خوام باشم. ولی من جداً دلم می‌خواد سوبر باشم بچه‌ها. وحشت رو بغل کنم و با چشمای خودم ببینم چطوری همه‌ی ترسا و آرزوها و عشقا و نفرتا از بین می‌ره. تک‌تک مرگ‌ها رو با چشمام ببینم. تمامِ صحنه‌های دردناک توی فیلم‌ها رو با گوشت و خونم حس کنم. تمامِ نوزادهایی که تنها و بی‌مادر دارن گریه می‌کنن رو تماشا کنم. درد رو زیر پوستم حس کنم. چون.. این چیزیه که انسانیت همواره بوده. و این درد چیزی بود ک
بسم الله الرحمن الرحیم
تجمع المراكز الثقافیة التاسع 1441هـ هـ
ملف النقاش : دراسة میدانیة للفترة الزمنیة التی نعیشها مع انتشار فایروس كورونا : تحدیات و فُرص

ت
العناوین 
الرابط

1
إطلالة على أبعاد تكامل الانسان و نماذج على التحدیات

2
دراسة میدانیة للتحدیات و تحویلها إلى فُرص: تخطیط و إجراء و تقییم

3
دراسة الفرص المتاحة فی الوضع الراهن و آلیات التبلیغ الإلكترونی: تحلیل و نقد

 
آخرین بار این‌قدر باران شدید بود که نمی‌شد جایی را دید. تمام بعدازظهر را منتظرت بودم که شاید بتوانم چند کلمه با تو حرف بزنم. آخر شب بالاخره آمدی و همان چند جمله و همان نگاه‌های کوتاه چند هفته‌ام را به هم ریخت.تمام آرزوها، تمام دل‌خوشی‌ها و تمام حس‌ها را با تو دفن کرده‌ام. حس می‌کنم مرده‌ام. آمده‌ام اینجا تا شاید کلمه‌ها مثل ضربه‌های پیاپی تیشه زمین را بشکافند. دنبال تو نمی‌گردم. دنبال خودم می‌گردم؛ دنبال کسی که مرد، دنبال کسی که گم ش
سلام دوستان
میخوام شما رو به خوندن یک پست قاطی پاتی دعوت کنم.
قدیم ها من یک دفتری داشتم که اسمش رو گذاشته بودم دفتر آرزوها، اون موقع ها خیلی تو جو قانون جذب و مثبت اندیشی و مدیتیشن و یوگا و خود هیپنوتیزم و تلقینات مثبت بودم. خواسته هام رو تو اون دفتر مینوشتم، رنگی شون میکردم، جملات مثبت مینوشتم، چیزهایی که بهشون نیاز داشتم تا خریداری شون کنم ولی بابت شون پولی نداشتم و خلاصه تمام حس های مثبت و درد دل های دو نفره با خدا رو. 
امروز بعد چند سال داش
امشب شب خیلی مهمیه.
من و آقای محترم کل امسال رو منتظر امشب بودیم تا دعا کنیم.
اگر سال های قبل به این اعتقاد داشتم که شب سال نو سرنوشتم ساخته میشه، حدود یک سالی هست که نظرم عوض شده.
در این شب عزیر از خدا می خوام که خیر و صلاحشو برام پیش بیاره. الهی آمین.
+فارغ از درجه ی دین داری هر فردی، فکر میکنم نشه با این موضوع جنگید که دعا کردن، به آدم آرامش میده. من روزهای زیادی با خودم در تقلا بودم که منکر همه چیز بشم. منکر دعا کردن و بر آورده شدن آرزوها و .. . راس
بخش اول عجیب ترین سازه ها در جهان
برخی مواقع تکرار باعث میشود که انسان ها از عادت های گذشته خود فاصله بگیرند و دست به کارهای عجیب بزنند. در مورد ساختمان ها هم وضعیت مشابهی حاکم است. وقتی ساختمان های چهارگوش تکراری حوصله انسان ها را سر می برند، ساختمان هایی متولد میشوند که از تخیل و احساسات درونی و شاید آرزوها نشئت گرفته، که البته برخی از آن ها واقعا زاده ذهن مهندسان و هنرمندانی بسیار بزرگ بوده و هست.
ادامه مطلب
اگه به جای نوشتن دلیل آرزو  وقت و انرژی خود رو روی چگونگی و نحوه رسیدن بهش صرف کنیم .فکرفورا خودش رو مطرح میکنه و شروع به عرض اندام میکنه و باهزار دلیل در مقابل این آرزوها سنگ اندازی می کنهانجام هیچ کاری برای کاینات غیر ممکن نیست. کاری نکنین که بعد از مدتی وقتی به سراغ جعبه اومدین و متوجه شدین که تمام سفارشات و آرزوهای ارسالی به جعبه تمام و کمال محقق شدن ، حسرت بخورین که چرا سفارشات بیشتری رو به این جعبه نفرستادین!!
خیلی وقتها به این فکر می کنم که چه انتظاری از دنیا دارم؟ دنبال چی هستم؟ کجا را می خوام بگیرم؟
وقتی خیلی سطحی فکر می کنم آرزوها و خیالات بزرگی دارم ولی وقتی عمیقتر نگاه می کنم می بینم دنبال یک چیز بیشتر نیستم و تمام تلاشم صرفا در این راستاست.
شادی
 
اما معنی این شادی چیه؟ آنچه که در اعماق وجودم حس کرده ام احساس رضایت از لحظه ها است. مثلا وقتی در حال عبور از خیابان هستم با برداشتن یک تکه آشغال از روی زمین احساس رضایت می کنم. وقتی با یک کودک با مهرب
سم الله
 
چند جمله خطاب به دوستان ولایی و انقلابی
 
شاید هر کدام از ما حدس‌هایی راجع به سخنانی که قرار است امروز حضرت‌آقا در خطبه‌های نماز جمعه داشته باشند بزنیم؛ یا دوست داشته باشیم ایشان فلان‌‌چیزها را فلان‌طور بگویند...این‌ حدس و آرزوها لزوماً بد نیستند؛ ولی یادمان باشد «جایگاه» ها را فراموش نکنیم... اگر برخی صحبت‌های ایشان برخلاف حدسیات یا میل‌های ما بود، جا نخوریم و جا نزنیم!ما هستیم که تکلیف‌مان تبعیت از ایشان است.
علامه حسن‌زاد
« تنها کسی که میتونه تو رو با خودت و آرزوهات آشتی بده، خودتی! »
چقدر به آرزوهات فکر کردی؟
.
اگر یکی از آرزوهات مهاجرت و یا سفر به کشورهای مختلف هست، ما کنارتیم تا در رسیدن به این آرزوت همراهیت کنیم.
یکی از راه های تحقق آرزوها، برداشتن قدم های درست و حساب شده هست. ما با کادری مجرب و حرفه ای، کنارت هستیم تا قدم هایی که بر می‌داری حساب شده باشه ✌
.
✳ اخذ ویزای شینگن، کانادا، استرالیا و انگلیس؛ اخذ اقامت کانادا و اروپا ✳
.
09378577757
جهت کسب اطلاعات بیش
باغبان شب. نوشته‌ی جاناتان آکسیِر‌. ترجمه‌ی ثمین نبی‌پور. کتابی که به‌سختی خوندمش اما نه چون متن و قصه‌ی حوصله‌سربری داشت که به‌خاطر نبود میز بود! هیچ‌وقت این ساخته‌ی دست بشر براتون مهم بوده؟ احتمالاً، ولی نه به‌اندازه‌ی من. میز، صندلی، تخت: خلاصه و سبک زندگی من که نبود هرکدوم‌شون مجموعه‌ای از دردهای وحشتناک رو به دنبال داره. همون‌طور که در دوروز گذشته فلج بودم و پاها و کمر و پشتم می‌خواستن هرچه بیشتر بهم ثابت کنن که چیزی جز یه مشت
شاید اسباب کشی هم یه جور مرگ باشه... انتقال از خونه ای به خونه ی دیگه... از جهانی به جهان دیگه...
درسته که سکرات موت سخته، ولی به رفتن به یه جای بهتر می ارزه! (البته اگه بریم جای بهتر)
پ‌ن۱: از شب آرزوها، فقط خرس کشیِ یه سری رختخواب و سماور و دستگاه سبزی خرد کن و سطل زباله به ما رسید! نه روزه ای، نه نمازی، نه ذکری، نه دعایی... اینم از رجبی که آرزوشو میکردم! :(
پ‌ن۲: سه شبه که بی خانمانیم... شبی خونه ی داداش کارفرما پلاسیم، شبی خونه ی آبجی زهرا... و  این منم
سلام
اول میخواستم دنبال عکس کیک آن چنانی باشم  بعد دیدم منو آرمین که باهم این حرفارو نداریم و این شد که کیک زیر انتخاب شد:)))))
البته با مخالفت مادر!!!

آرمین جان پرواز در آسمان آرزوها و فرود در فرودگاه موفقیت را برات آرزومیکنم
تولدت مبارک⛅☀
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم 
الحرب الناعمة فی نهج البلاغة 
شهر رمضان 1440هـ 


ت
عنوان المحاضرة
الرابط

1
تأملات فی الخطبة 28: الحرب الناعمة و أسباب ضعف الهمة فی مواجهتها 

2
تأملات فی الخطبة 25: خیانة الأمانة 

3
تأملات فی الخطبة 32: الحركة القهقرائیة للأمة الإسلامیة و أصناف الناس بعد النبی الأكرم صلى الله علیه و آله

4
تأملات فی الخطبة 145: اختیار المسیر و ترك البدَع

5
تأملات فی الخطبة 31 و 148 و 84: تحلیل نفسی لبعض من نقض العهد
چگونه نامه را در انگلیسی به خاتمه برسانیم
اگر خدای ناکرده برای تمرین یه موقع؛ و یا به اجبار(که قسمتتون بشه) خواستید نامه ای بنویسید . آخرش رو میتونید از این عبارتهای چاپلوسانه استفاده کنید :))))) شوخی کردم؛ این عبارت ها برای احترام اند. . Yours faithfully ارادتمند شما . Yours sincerely ارادتمند شما . Yours respectfully با احترام Yours cordially با احترام صمیمانه . Yours affectionately با احترام و محبت . Yours truly ارادتمند شما . Fondly از روی علاقه . Gratefully با سپاس . Best regards با بهترین احترام ه
344- من خیلی دانش ادبی ندارم و فرق بین آرزو و هدف را نمی دانم ولی به نظرم آرزو برخواسته از همه تمایلات طبیعی متنوع انسان(فارغ از خوب یا بد بودن آن) می باشد ولی هدف را خود انسان با توجه به ذات و درونش (خوب یا بد، بزرگ یا کوچک) از بین این آرزوها انتخاب می کند و با گذشت زمان و به شرط تلاش و همت به سمت اهدافش نزدیک و از سایر آرزوهایش فاصله می گیرد. (خودم دوباره بخواهم مطالعه کنم ممکن است مفهوم جمله را متوجه نشوم.)
حداکثر تا 10 سال قبل شاید منزل شیک و ماشین
آدم بعضی وقتا یه چیزایی رو می بینه که تو حکمت خدا می مونه، آدمایی رو می بینی که بعد از رسیدن به ثروت و مقام بالا از خود بی خود می شن یا دیگه خدا رو بنده نیستن. گذشته ی اونها رو که مرور می کنی می بینی ای داد اینا یه زمانی هیچی نداشتن امّا جزو آدم های مذهبی بودن، خدا و پیغمبر سرشون می شده!!
ته دلت خالی می شه و از خودت می پرسی شرایط قبلیِ اونها با شرایط فعلیِ من چه تفاوتی می کنه؟ می رسی به این که حتّی آرزوها و اهداف تو از اونها هم بالاتر هست امّا دست تق
"تحریم شدن من به جرم دفاع از مردم دلاور ایران، برای من بزرگترین افتخار است".
ظر نزن منفعل! کدام دفاع؟ درست است که قرار نبود دعوت ترامپ برای رفتن به کاخ سفید را اجابت کنی و درست است که طرف مقابل هم قطعاً واکنش نشان می‌داد، ولی چرا واکنش او در این حد نبود که در صفحۀ شخصی تویترش چیز بنویسد؟ حاصل ۶ سال زن شدن برای آمریکایی‌های لانگ‌کاک این بود که همچنان بتوانند از همان ابزار همیشگی تحریم‌ها استفاده کنند؟ پس نیازی به فکر کردن ندارد که نرفتن به آن
بسم الله الرحمن الرحیم 
الحرب الناعمة فی نهج البلاغة 
شهر رمضان 1440هـ 


ت
عنوان المحاضرة
الرابط

1
تأملات فی الخطبة 28: الحرب الناعمة و أسباب ضعف الهمة فی مواجهتها 

2
تأملات فی الخطبة 25: خیانة الأمانة 

3
تأملات فی الخطبة 32: الحركة القهقرائیة للأمة الإسلامیة و أصناف الناس بعد النبی الأكرم صلى الله علیه و آله

4
تأملات فی الخطبة 145: اختیار المسیر و ترك البدَع

5
تأملات فی الخطبة 31 و 148 و 84: تحلیل نفسی لبعض من نقض العهد
اگر با مبحث راز و رمز اعداد آشنایی داشته باشید، حتما چیزهایی هم درباره فال ساعت شنیده اید به این صورت که طرز قرار گرفتن عقربه ها روی هم یا در ساعت های دیجیتال یکی بودن ساعت دقیقه و چیزهایی از این قبیل, حاوی معانی و پیام هایی پنهان هستند در این مقاله کوشش شده است تا تعبیری از رمز و راز ارئه شود.
00:00محقق شدن امیال و آرزوها و تفکر با قلبی پاک و خالص01:01در انتظار خبرهای خوبی باشید.01:10افسوس!شما آن کار را شروع کرده اید اما محقق نخواهد شد.ادامه مطلب در: 
تجسم خلاق (Creative Visualization) روشی است که هر کس می تواند یاد بگیرد، که خواسته های قلبی شما را به شما منتقل کند و شما را در مسیر کسب موفقیت شخصی قرار می دهد. خب معنی تجسم خلاق چیست و آیا واقعا می‌تواند آنچه را که وعده داده، تحقق ببخشد؟ در این مطلب از سایت ویکی روان به بررسی کامل تعریف تجسم خلاق و تصویرسازی و راه های استفاده از تمرین تجسم خلاق برای رسیدن به آرزوها می پردازیم.
منبع مقاله : تجسم خلاق چیست؟ (تکنیک های انجام تجسم خلاق)
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم 
الحرب الناعمة فی نهج البلاغة 
شهر رمضان 1440هـ 


ت
عنوان المحاضرة
الرابط

1
تأملات فی الخطبة 28: الحرب الناعمة و أسباب ضعف الهمة فی مواجهتها 

2
تأملات فی الخطبة 25: خیانة الأمانة 

3
تأملات فی الخطبة 32: الحركة القهقرائیة للأمة الإسلامیة و أصناف الناس بعد النبی الأكرم صلى الله علیه و آله

4
تأملات فی الخطبة 145: اختیار المسیر و ترك البدَع

5
تأملات فی الخطبة 31 و 148 و 84: تحلیل نفسی لبعض من نقض العهد
خدایا خودت میدونی چی میخوام...
نمیام هِی الکی همشو برات بازنویسی کنم.بیکار هم نیستم.خودت میدونی این روزها چقدر گرفتارم.حتی یه مدته فرصت نکردم به آرزوهام فکر کنم...
آرزوهام تغییری نکرده ، همون قبلیان...همونا که هیچ وقت نشد.همونا که داره از یادم میره...
خدایا ، بعضی وقتا حس می کنم میتونی ولی کاری نمی کنی...ببخش رُک حرف میزنم.من اصولا آدم رُکی نیستم.اما امشب فرق میکنه.امشب شب آرزوهاست ، پس لطفا لَج نکن باهام.انصاف نیست...
سال ۹۸ نزدیکه...همون دم تحویل
من استرس دارم. اعصابم خرده. همش دارم با خودم کلنجار میرم. چرا اینجوری شد؟ چرا اونجوری شد؟ باید این کارو کنم. باید به این نقطه برسم. چرا فلان چیزو ندارم و ... توی دلم دلشوره و توی سرم افکار مغشوش و آرزوهای نا تموم.
خودم رو تجسم می کنم وقتی به خواسته هام رسیدم... آرامش. سعادت. احساس رضایت از خود.
بعضی از چیزایی که الان دنبالشونم رو یکی از دوستام داره. دوستم بیشتر  از من دغدغه، استرس و آرزوهای جور و واجور داره. توی دلم بهش فحش میدم که خره! الان تو کلی چی
ناشنوا باش برای رسیدن به آرزوهایت

ﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻠ ﻋﺒﻮﺭ ﻣ ﺮﺩﻧﺪ ﻪ ﻧﺎﻬﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ …ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻤ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ …ﻭﻟ ﻭﻗﺘ ﺩﺪﻧﺪ ﺷﺪﺕ ﺁﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﻳﺎﺩ ﺍﺳﺖ، ﻪ ﻧﻤ ﺷﻪ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﺎﺭ ﺮﺩ …
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻔﺘﻨﺪ ﻪ ﺍﻣﺎﻥ ﻧﺠﺎﺗﺘﻮﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺎ
إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَاءُ وَمَن یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا
خداوند، شرک به او را نمی‌آمرزد؛ (ولی) کمتر از آن را برای هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می‌آمرزد. و هر کس برای خدا همتایی قرار دهد، در گمراهی دوری افتاده است. (١١٦/نساء)
 
 
وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُ
با غ وصال اسم اعظم شاعر س. الف ساحل بیا به علم الحروف معانی شعری بسراییم شعری که جهان را زیر و تو را زبر بکند بیا خرق عادت بکنیم کوه را به جای دریا رنگی دگر بر بوم استاد چیره دست بکنیم رنگ آبی به زمین و رنگ سیاه به دریا بکنیم جای جنگل آرزوها دو گلدانی بگزاریم یکی گل همچو من پژمرده دارد در گلدان یکی همچون تو حسن یوسف به باغ دارد من در طواف گلدان بودم در باغ آرزوها تو من را ندیدی که بی آب و برگ شدم جامه های می آلود را با آب حیوان نتوان شد خضر را برای
یک  از مهم ترین لازمه تحقق رویاها و پیوستن به آرزوهایمان این است  که پول در جیبمان داشته باشیم و برای داشتن ثروت بی‌حدوحصر، باید بدانیم که چگونه می‌توانیم راه های مهربان بودن با پول را دریابیم و چطور درآمدمان را خرج کنیم و همچنین مهارت‌های لازم برای انجام شغل را داشته باشیم.
 
در این مقاله نکاتی را مطرح می‌کنیم که نشان می‌دهد چطور با پول مهربان باشیم.لازمه تعبیر رویاها و به حقیقت پیوستن آرزوها این است که پول در جیبمان داشته باشیم و برای
امشب دو جمله‌ی قابل تامل و دلنشین شنیدم و خوندم.
اول:
« کار کردن عرضه می‌خواهد نه پول». این جمله را از کسی شنیدم که عملکردش گفتارش را تایید می کرد و حرفش را عملی کرده بود.
دوم:
« پدر و مادر حرفه‌ای بچه را با عرضه بار می‌اورند نه شاگرد اول ». این هم قابل تامل است و شاید ریشه‌ی حل بسیاری از مسائل و کلید خلق بسیاری از آرزوها و خواسته ها در همین ایجاد و پرورش عرضه باشد.
ب
هیچوقت نمیتونم آدمهایی رو درک کنم که بین خانواده خودشون و همسرسون فرق میذارن نمیفهمم مگر مفهموم مادر و پدر فرق داره؟مگر نه اینکه هر مادر و پدری برای خوشبختی فرزنداشون از جوانی و لذت های خودشون خیلی وقت ها میزنن تا ما به جایی برسیم 
مگر غیر از اینه که هر مادر و پدری همیشه پست و تکیه گاه بچه هاشون هستند !
هرچقدر که والدین شما برای شما زحمت کشیدن قطعا والدین همسرتون هم برای همسرتون زحمت کشیدن و شده همین فردی که قرار شده زندگی و آینده شما رو تامی
هیچوقت نمیتونم آدمهایی رو درک کنم که بین خانواده خودشون و همسرسون فرق میذارن نمیفهمم مگر مفهموم مادر و پدر فرق داره؟مگر نه اینکه هر مادر و پدری برای خوشبختی فرزنداشون از جوانی و لذت های خودشون خیلی وقت ها میزنن تا ما به جایی برسیم 
مگر غیر از اینه که هر مادر و پدری همیشه پست و تکیه گاه بچه هاشون هستند !
هرچقدر که والدین شما برای شما زحمت کشیدن قطعا والدین همسرتون هم برای همسرتون زحمت کشیدن و شده همین فردی که قرار شده زندگی و آینده شما رو تامی
گروه بین الملل افق در راستای خدمت رسانی هرچه بیشتر به شما همراهان محترم، گروه (تلگرامی) آکادمی زبان فرانسه را راه اندازی کرده است.
♦️شما عزیزان می توانید سئوالات مربوط به مسائل زبان فرانسه خود را در این گروه پاسخ بگیرید و در کنار آن همگام با ما زبان فرانسه را به راحتی  و رایگان بیاموزید.
‼️جهت عضویت در این گروه به لینک زیر مراجعه فرمایید.
آکادمی زبان فرانسه
همگام با شما ، تا افق آرزوها 
 گروه بین المللی افق
دیدن طلوع و غروب خورشید، و ۲۰,۰۰۰ فرصت برای ساختن زندگی ایده آل! مهم نیست چند تا از این صبح ها تا به حال گذشته، مهم این است که از الان به بعد همه چیز در دست توست. پس بلند شو، یک شروع جدید داشته باش، و زندگی رویایی خودت را بساز! این یعنی حداکثر زندگی کردن!
هر آدمی آرزوی انجام دادن کارهایی را در زندگی اش دارد که شاید کمی دور از دسترس به نظر برسند. اما رسیدن به هیچ آرزویی غیر ممکن نیست. برای خودت رویاسازی کن و برای امتحان کردن کارهایی که دوست داری، ان
جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده‌ای از مردم هرگز زندگی نمی‌کنند و زندگی را یک مسابقه دو می‌دانند و می‌خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست است، دست یابند و متوجه نمی‌شوند که آن قدرخسته شده‌اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می‌بینند. 
درحالی که نه به مسیر توجه داشته‌اند و نه لذتی از آن برده‌اند.
دیر یا زود آدم پیر و خسته می‌شود، درحالی که از اطراف خود و دوستداران خود غافل بوده است.
آن وقت دی
این شب ها باید دلبری کردن  را از مجیر یاد بگیریم.
قصه از شب هایی شروع شد که پای حرف های ابوحمزه ثمالی و افتتاح نشست و گفت:
توی اوج بی نیازی هایت دست دوستی را بهم دادی و بهترین رفیقم شد.من هم گناه کردم  و بین تمام خطاهایم باز لیست آرزوها و 
دعاهایم را نشانت دادم و پای غفار الذنوب بودنت را به میان کشیدم.برای مردم گفتم که میدانستید وقتی دری را به رویت باز کن هیچکس
نمی تواند ببندد،بعد ته دلم یک یا ستار العیوب گفتم و بلند گفتم اگر انداختمان وسط اتش ج
وقتی رسیدم به سن ازدواج برای ترس از گناه به پدرم جهت ازدواج اعلام آمادگی کردم
به علت نداشتن کار درست و حسابی و قومیت خاصی که دارم کسی تمایلی نداشت تا با من ازدواج کنه
بالاخره پس از درست شدن کار و گذر از حداقل 20 خواستگاری ازدواج کردم و حاصل اش دو فرزند پسر و دختر بود که خدا رو شکر همشون رو دوست دارم
شاید روزی بمیرم و این خواسته در دلم حبس بشه ولی یکی از آرزوهام این بود که یا خودم سید باشم یا همسری محجبه و از تبار سادات داشته باشم  ...
خودم که سید ن
شخصی به نام حسین بن عُلوان می‌گوید : در مجلسی که برای کسب دانش شرکت کرده بودیم نشسته بودم و هزینه ی سفر من تمام شده بود . یکی از کسانی که در آن جلسه بود گفت : برای این گرفتاری به چه کسی امیدواری ؟ گفتم به فلانی . گفت : به خدا سوگند ، حاجتت برآورده نمی‌شود و به آروزی خود نخواهی رسید و مقصودت حاصل نخواهد شد . گفتم : از کجا می‌دانی خدا تو را بیامرزد ؟ گفت من از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود در یکی از کتاب‌ها خوانده‌ام که خدای متعال فرموده است به عزّت و
سلام 
تمام شد . البته میخواهم که تمام شود، باید قدرت نداشته ام را جمع کنم، لاشه ی ضعیفی را که هرروز با خودم به دوش میکشم را جمع کنم، افکار و آرزوها و عقایدم را سامان دهم، به جای مهمل بافتن در مجاز و سیاه کردن کاغذ کمی جامه ی عمل بپوشم و در نهایت خدا را خدا را خدا را ‌...
خدا را برگردانم . 
به دنبالت نمی آیم، چون میخواهم به دنبال او بروم .
میخواهم از تو هجرت کنم، خودت میگفتی انسان برای پیشرفت هجرت میخواهد، پیامبر (ص) هم هجرت کرد تا رسالتش را تکمیل ک
سلام 
تمام شد . البته میخواهم که تمام شود، باید قدرت نداشته ام را جمع کنم، لاشه ی ضعیفی را که هرروز با خودم به دوش میکشم را جمع کنم، افکار و آرزوها و عقایدم را سامان دهم، به جای مهمل بافتن در مجاز و سیاه کردن کاغذ کمی جامه ی عمل بپوشم و در نهایت خدا را خدا را خدا را ‌...
خدا را برگردانم . 
به دنبالت نمی آیم، چون میخواهم به دنبال او بروم .
میخواهم از تو هجرت کنم، خودت میگفتی انسان برای پیشرفت هجرت میخواهد، پیامبر (ص) هم هجرت کرد تا رسالتش را تکمیل ک
بسم الله الرحمن الرحیم
دروس فی تاریخ الفلسفة 
الأستاذ الشیخ فضیل الجزائری
صیف 1440هـ فی قم المقدّسة


ت
عنوان الدرس
الرابط

1
كلیات البحث و فهرسة عامة

2
الأنساق الفلسفیّة

3
المدارس الفلسفیة الأربع قبل سقراط

4
نقد المدارس الأربع ، مرحلة سقراط

5
أفكار سقراط : تحلیل و نقد

6
أفلاطون: نظریة المعرفة عند أفلاطون

7


8


9
من استرس دارم. اعصابم خرده. همش دارم با خودم کلنجار میرم. چرا اینجوری شد؟ چرا اونجوری شد؟ باید این کارو کنم. باید به این نقطه برسم. چرا فلان چیزو ندارم و ... توی دلم دلشوره و توی سرم افکار مغشوش و آرزوهای نا تموم.خودم رو تجسم می کنم وقتی به خواسته هام رسیدم... آرامش. سعادت. احساس رضایت از خود.
بعضی از چیزایی که الان دنبالشونم رو یکی از دوستام داره. دوستم بیشتر  از من دغدغه، استرس و آرزوهای جور و واجور داره. توی دلم بهش فحش میدم که خره! الان تو کلی چی
بسم الله الرحمن الرحیم
تجمع المراكز الثقافیة التاسع 1441هـ هـ
ملف النقاش :
دراسة میدانیة للفترة الزمنیة التی نعیشها مع انتشار فایروس كورونا : تحدیات و فُرص

ت
العناوین 
الرابط

1
إطلالة على أبعاد تكامل الانسان و نماذج على التحدیات

2
دراسة میدانیة للتحدیات و تحویلها إلى فُرص: تخطیط و إجراء و تقییم

3
دراسة الفرص المتاحة فی الوضع الراهن و آلیات التبلیغ الإلكترونی: تحلیل و نقد

 



ورش العمل 


ت
عنوان الورشة
الرابط

1
كیفیة إعداد ورش عمل تفاعلیة

بسم الله الرحمن الرحیم
دروس فی تاریخ الفلسفة 
الأستاذ الشیخ فضیل الجزائری
صیف 1440هـ فی قم المقدّسة


ت
عنوان الدرس
الرابط

1
كلیات البحث و فهرسة عامة

2
الأنساق الفلسفیّة

3
المدارس الفلسفیة الأربع قبل سقراط

4
نقد المدارس الأربع ، مرحلة سقراط

5
أفكار سقراط : تحلیل و نقد

6
أفلاطون: نظریة المعرفة عند أفلاطون

7
تتمة أفكار أفلاطون: أدلة تجرد النفس 

8
المجتمع فی فكر أفلاطون و نقد آرائه

9
بسم الله الرحمن الرحیم
دروس فی تاریخ الفلسفة 
الأستاذ الشیخ فضیل الجزائری
صیف 1440هـ فی قم المقدّسة


ت
عنوان الدرس
الرابط

1
كلیات البحث و فهرسة عامة

2
الأنساق الفلسفیّة

3
المدارس الفلسفیة الأربع قبل سقراط

4
نقد المدارس الأربع ، مرحلة سقراط

5
أفكار سقراط : تحلیل و نقد

6
أفلاطون: نظریة المعرفة عند أفلاطون

7
تتمة أفكار أفلاطون: أدلة تجرد النفس 

8
المجتمع فی فكر أفلاطون و نقد آرائه

9
تتمة آراء أفلاطون مع تلخیص و نقد
با درود و احترام فراوان
رمان تخیلی " ماتیسا" (رده سنی کودک و نوجوان ) در حال طی کردن مراحل چاپ می باشد.
ماتیسا روایتگر داستان تخیلی سرشار از هیجان و اتفاقات غیرمنتظره می باشد. در این رمان چندین داستان از زندگی افراد مختلف رخ می دهد و سرنوشت آن ها را بر سر راه یکدیگر قرار می دهد. 
علاوه بر حذابیت داستان نکات آموزنده ای نظیر مهربانی و عشق ورزیدن نه تنها به انسان ها بلکه به دنیای پیرامون و جهان هستی گوشزد می شود. هم چنین مواردی از قبیل کمک رسانی
با درود و احترام فراوان
رمان تخیلی " ماتیسا" (رده سنی کودک و نوجوان ) در حال طی کردن مراحل چاپ می باشد.
ماتیسا روایتگر داستان تخیلی سرشار از هیجان و اتفاقات غیرمنتظره می باشد. در این رمان چندین داستان از زندگی افراد مختلف رخ می دهد و سرنوشت آن ها را بر سر راه یکدیگر قرار می دهد. 
علاوه بر حذابیت داستان نکات آموزنده ای نظیر مهربانی و عشق ورزیدن نه تنها به انسان ها بلکه به دنیای پیرامون و جهان هستی گوشزد می شود. هم چنین مواردی از قبیل کمک رسانی
آدم ها ذرّه ذرّه محو میشوند .آرام ...بی صدا ...و تدریجی  !همان آدم هایی کههر از گاهی پیغام کوچکی برایت میفرستند بی هیچ انتظار جوابی ،فقط برایِ آنکه بگویند هنوز هستند.برای آنکه بگویند هنوز هستی و هنوز برای آنها مهم ترینی .همان آدم هایی کهروزِ تولد تو یادشان نمیرود.همان هایی که فراموش میکنند که تو هر روز خدا آنها را فراموش کرده ای.همان هایی که برایت بهترین آرزوها را دارند و میدانند در آرزوهای بزرگِ تو کوچکترین جایی ندارند ...
همان آدم هایی که همی
سلامخوش آمدی به غار تنهایی من که این روزها خودش هم تنهاست بی حضور من.قول میدهم که آشفته خواهم ماند و نوشت‌‌‌‌.قول نمیدهم که یاد گرفته‌باشم چطور از نعمت آشفتگی استفاده کنم.ولی ما یک‌جایی باید زورمان به این دنیای بی‌صاحب برسد.دنیا دیوانه شده. دیگر عقل و منطق نمیفهمد. بیا ما هم نفهمیم. من قول میدهم که عقل را کنار بگذارم.ما در کنار تمام آرزوها و انگیزه‌هایمان به یک ذهن آلوده و عصبانی نیاز داریم.آرزوهای ما برای محقق شدن عصیان میخواهد. زیر همه
 عید امسال برای خیلی‌ها از آدم ها به دلیل ویروس کرونا و قرنطینه و... کسل کننده تر از عیدهای گذشته بود!
خیلی وقت بود که دوست داشتم چند روزی رو به عنوان مراقب یا به اصطلاح بالا سری مریض تو بیمارستان برای بعضی ها که کسی رو ندارن باشم. با توجه به اتفاقات اخیر بیشتر مسمم شدم و بلاخره با اینکه شرایط خیلی مساعد نبود تونستم مدیر مرکز رو راضی کنم تا به عنوان مراقب بیماران سرطانی شهرستانی، چند روزی بمونم!
حامد ۲۵ ساله و علی کلاس پنجمی و محمد ۲۱ ساله.دلم ب
 جاذبه‌ی قهر و عشق به زندگی
اریک فروم
"عشق باید درخورِ معشوق باشد"
؛
یک قاعده ی کلی در مورد هرگونه عشقی وجود دارد، 
چه عشق به زندگی باشد..
چه عشق به یک انسان دیگر..
به یک حیوان، و یا یک گل..
من هنگامی میتوانم دوست بدارم، که عشقِ من «درخورِ» معشوق باشد و با نیازها و طبیعتِ او «همخوانی» داشته باشد.
؛
عشق من به گیاهی که به آبِ کم نیاز دارد، خود را در این نشان می‌دهد که تنها همانقدر که نیاز دارد به آن آب بدهم. 
اگر درباره ی «آنچه که برای گیاهان سودمند
شعر لیراوی در حماسه روزگاران از استاد ارجمند آقای امرالله خدری شاعر محلی سرای بلوک لیراوی یکی از بهترین شعرهای محلی است توسط ایشان سروده شده از دو قسمت تشکیل شده است
قسمت اول صحبت می‌کند از آرزوها ایده آل ها نوع دلبستگی بلوک لیراوی صحبت شد 
لیراوی ای بلوک بی نظیرم 
وایردام من او و خاکت بمیرم 
یعنی در ابتدا از شور و اشتیاق و وابستگی مردمان بلوک لیراوی به این به این دشت پهناور اشاره شده
و در قسمت دوم شعر اشاره می شود
لیراوی ای بلوک کهنه ی پیر .
بسم الله الرحمن الرحیم
دروس فی تاریخ الفلسفة 
الأستاذ الشیخ فضیل الجزائری
صیف 1440هـ فی قم المقدّسة


ت
عنوان الدرس
الرابط

1
كلیات البحث و فهرسة عامة

2
الأنساق الفلسفیّة

3
المدارس الفلسفیة الأربع قبل سقراط

4
نقد المدارس الأربع ، مرحلة سقراط

5
أفكار سقراط : تحلیل و نقد

6
أفلاطون: نظریة المعرفة عند أفلاطون

7
تتمة أفكار أفلاطون: أدلة تجرد النفس 

8
المجتمع فی فكر أفلاطون و نقد آرائه

9
تتمة آراء أفلاطون مع تلخیص و نقد

10
نبذة تاریخیة عن أرسطو

11
انج
امام حسین(علیه السلام): هر که خدا را، آن گونه که سزاوار اوست بندگى کند، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کند. (بحارالأنوار، ج 71، ص 183)

پ.ن: 
ای کاش نه فقط محب، بلکه شیعه واقعی اهل بیت علیهم السلام باشیم؛
ای کاش کمی خدا را بندگی کنیم و به جای حرف و شعار کمی هم عمل کنیم؛
ای کاش کمی با خودمان صادق باشیم و به اعمال و رفتارمان فکر کنیم...
اینکه تا چه حد رفتارمان، گفتارمان، کردارمان و حتی افکارمان با امام زمانمان همخوانی دارد؟!
و ای کاش کمی به خود
شب بود و تاریکی به دریا هم رسیده بود و فقط نور کم جان بی‌رمقی از چرا‌غ‌های خسته‌ی پارک روی ساحل افتاده بود، آنطرف‌تر دو دختر جوان نشسته بودند، یکی سیگار‌ می‌کشید و هر دو به دریا خیره شده بودند، آن‌طرف‌تر از آن‌ها مردی سیه‌پوش به ستونی تکیه داده بود و گویا از زمین و زمان جدا شده بود و نگاهش چیزی در دریا جستجو می‌کرد، ساحل به فاصله‌های نامساوی میزبان گروه‌های مختلف انسان‌هایی بود که وجه اشتراک همه‌شان دریا بود، دریای خلیج فارس در ای

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها